پرتویی در تاریکی به قلم سعیده براز
پارت بیست و دوم :
اردوان من را به اتاق خواب پدر مادر آورده بود و روی تخت پدر و مادرم داشت به من تجاوز می کرد. بیش تر دست و پا زدم تا دیر نشده از دست اردوان رها شوم اما او حرص تر عمل کرد
و زیر گوشم زمزمه کرد:
ـ چیه؟ خوشت نمیاد، نکنه دلت می خواد د ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شیوا
00وای وااای اردوان این چکاره خبیثی بود ک تو انجامش دادی شخصیت خوبی داشتی حالا چجوری از دلش در بیاری مگ میشه مگ داریم🤣